۱۳۸۲/۰۵/۱۲

من از پشت شبهاي بي خاطره
من از پشت زندان غم آمدم
من از آرزوهاي دور و دراز
من از خواب چشمان نم آمدم
،
تو تعبير روياي ناديده اي
تو نوري ، که بر سايه تابيده اي
تو يک آسمان ، بخشش بي طلب
تو بر خاک ترديد ، باريده اي
،
تو يک خانه در کوچه زندگي
تو يک کوچه در شهر آزادگي
تو يک شهر در سرزمين حضور
تويي راز بودن به اين سادگي
،
مرا با نگاهت به رويا ببر
مرا تا تماشاي فردا ببر
دلم قطره اي بي تپش در سراب
مرا تا تکاپوي دريا ببر
.
براي شنيدن اين آهنگ و شعر زيبا اينجا را کليک کنيد.
خواننده : محمد اصفهاني
شعر از : افشين يداللهي

هیچ نظری موجود نیست: