۱۳۸۴/۱۲/۰۸

آدمي در زندگي به شدت نياز به تنوع دارد ...
براي به فراموشي سپردن رنج ها ،
و فرار از يكنواختي و سكون ...
...
در واقع يكي از علتهاي اصلي كه موجب مي شود او ،
مدام به دنبال خريد وسايل مختلف ،
و كشف موضوعات جديد و جالب باشد همين است ...
...
او مي خواهد با ايجاد تنوع در محيط اطراف خود ،
خود را و زندگي را تازه كند و به آن شادابي ببخشد ...
حق هم دارد ،
هر چند كه آن تازگي هم دوام چنداني ندارد ،
ولي او با وجود آگاهي از اين موضوع ،
به راه خود و تكرار اين چرخه ادامه مي دهد ...
...
..
.

۱۳۸۴/۱۲/۰۳

همين كه دل ، دل خونبار ابره
همين كه شب ، شب قتل ستاره ست
همين كه بغض تو ، بغض هميشه
همين كه ترس من ، ترس دوباره ست
،
به من چه سرخي ميخك تو مهتاب
به من چه رقص نيلوفر روي آب
قفس بارون كابوس كبوتر ،
به من چه كوچه باغ شعر سهراب
...
كنار كوچه بچه هاي پرسه ،
تو بهت رعشه و رگ ، گرد و سوزن
كنار مادرك هاي شناور ،
روي سمفوني نفرين و شيون
،
كنار فقر گل بانوي ايثار ،
كه ميفروشه تنش رو تيكه تيكه
كنار مرد دريا بغض خسته ،
كه وا ميباره از هم ، چيكه چيكه
،
به من چه سرخي ميخك تو مهتاب
به من چه رقص نيلوفر روي آب
قفس بارون كابوس كبوتر ،
به من چه كوچه باغ شعر سهراب
...
ستيز تگرگ و گلبرگه
مصاف آينه و الماسه
پيكار كبريت و خرمن
نبرد اركيده و داسه
...
..
.
× از آلبوم جديد بيژن مرتضوي

۱۳۸۴/۱۱/۲۷

گيجم ...
حيران و متعجب ...
گاهي ندانستن برخي حقايق ،
خيلي بهتر از دانستنشان است ...
هر چند كه با ندانستن هم چيزي عوض نمي شود ...
...
تصورات و خيالاتت ،
تنها در عرض چند دقيقه ،
نقش بر آب مي شوند ......
سريع تر و ساده تر از آنچه فكرش را بكني ...
...
و اين هم جزء ديگري از همان حقيقت دنياست ،
كه بارها بر تو اثبات شده ،
اما چون چشم بر هم زدني ،
فراموشش كرده اي ...
...
..
.

۱۳۸۴/۱۱/۲۱

زندگي و مرگ ،
دو واژه به ظاهر متضاد و متناقض ...
مرگ ما بي شك در نتيجه نوع زندگي ما رقم مي خورد ...
و به راستي كه ادامه منطقي همان زندگي است ...
همان گونه كه زندگي كرده ايم ،
به همان ترتيب كه از پس آزمايشات موفق و ناموفق بيرون آمده ايم ،
زندگي پس از مرگ را نيز تجربه خواهيم كرد ...
و به راستي اگر زندگي در اين دنيا ،
اين قدر عجيب است و همراه با شگفتي ،
زندگي پس از مرگ هزاران بار عجيب تر و شگفت آورتر خواهد بود!
...
و چه زيباست اين زندگي كه ،
همراه با دانستن اين نكته است كه روزي مرگ ،
به سراغ ما خواهد آمد ...
چرا كه بيشتر و بهتر خواهيم كوشيد ،
و وقت را غنيمت خواهيم شمرد ...
اما اگر مرگي نبود يا اگر دنيايي پس از مرگ نبود ،
در هر دو حال زندگي چه بي ارزش و بي دغدغه ميشد ...
...
و چه زيبا دكتر هاشم آقاجري ،
اين واژه ها را شرح داد ،
و چه دلنشين سخن گفت ...
...
..
.

۱۳۸۴/۱۱/۱۹

و چه زيبا گفت دكتر محسن كديور ،
كه اي كاش به جاي بر سر و سينه كوفتن ،
در درك راه و رفتار حسين مي كوشيديم ...
...
اي كاش به جاي گريه كردن و اشك ريختن ،
"هدف" او را از تحمل آن رنج ها جستجو مي كرديم ،
نه اينكه تنها به "رنج ها" و شرح و بزرگنمايي آنان بپردازيم ...
...
اي كاش پيرو واقعي و عملي حسين بوديم ...
...
اما افسوس كه بيش از آنكه به تصور آيد از مسير خارج شده ايم ...
اصل را فراموش كرده ايم و فرعيات را چسبيده ايم ...
اي كاش بيدار شويم ...
اي كاش ...
...
..
.

۱۳۸۴/۱۱/۱۷

دل خوشي ها چقدر كوتاهند ...
به سادگي متولد ميشوند ،
و به چشم بر هم زدني كمرنگ شده و پايان مي يابند ...
...
..
.

۱۳۸۴/۱۱/۱۳

تمام شد!
نتيجه هنوز "كاملا" معلوم نيست ،
اما در ظاهر چندان عالي به نظر نمي رسد
هر چند كه خيلي هم بد نيست ،
اما تلاش و رنج و زحمت اين روزها را انتظاري بيش از اين بود ...
خساست ها و خودخواهي هاي ديگران ،
آدمي را از زشت و منفور بودن اين خصوصيات آگاه مي كند ...
...
و چقدر بد است محتاج "دوست" خسيسي باشي
كه به خواست و خواهش تو ،
از اساس ، اهميتي قائل نباشد!
و البته بدون شك آدمي با چنين خصوصيتي ،
ديگر "دوست" محسوب نمي شود ...
...
اما نكته مهم تري كه به آن پي مي بري اين است كه
هيچ چيز جز خوبي و بخشندگي و مهر و محبت ،
در اين دنياي گذرا باقي نخواهد ماند ....
...
..
.