۱۳۸۲/۰۳/۱۳

ياشار تو وبلاگش در مورد مطلب قبليم نوشته:
،
"برادرم نئو
در جامعه ای که من می بینم من وتو( وآدم های از جنس ما) بهتر است به دنبال محبوب نباشیم
در بین میلیاردها نگرد که سیاهی لشگرند
هر چه بیشتر وقت و انرژی در این راه بگذاریم کمتر خواهیم یافت
نمی توانم غم و اندوه ترا ببینم
در جامعه ای که در آن معانی همه چیز عوض شده است، راستی و صداقت برایت چیزی جز تاسف و اندوه نخواهد داشت
تنها امیدی که هست ، این است:
محبوب ترا پیدا کند
امیدوار باش"
،
شايد حق با تو باشه ....
هر چند که من تاکنون نيز همين گونه عمل کردم!
هميشه ته دلم "منتظر" بودم که محبوب از راه برسه ... !
هر چند که شايد واژه "انتظار" واژه درستي نباشه .
ياد "ريچارد" افتادم تو "پلي به سوي جاودانگي" ! ...
با روياها و تصوراتش در اين رابطه.
اينکه "محبوب" من! رو پيدا کنه ، ايده آل ترين حالت ممکنه هست ،
البته در مورد افرادي مثل من و تو !
در هر حال من اميدوارم ، هم براي خودم و هم براي تو .
...

هیچ نظری موجود نیست: