۱۳۸۲/۰۲/۱۷

چقدر بد و ناراحت کننده است ،
وقتي يک نفر آدم رو درک نکنه ، ما هم اونو درک نکنيم!
چقدر بده کار به کدورت بکشه ...
چقدر بده يه بحث بيهوده و هميشگي شکل بگيره...
چقدر بده آدم يک اشتباه رو چند بار تکرار کنه...
چقدر بده آدم خودخواه باشه...
چقدر بده ،
چقدر ناراحت کننده است.
-
از اون بدتر وقتيه که ناراحتي و کسي نيست که باهاش درد دل کني...
اون موقع است که احساس ميکني چقدر تنهايي ....
تنها ، تنها ، تنها ...
دلت ميگيره ، ميري تو خودت ...
لبخند زدنها و خنديدنهاي ديگران برات بي معنا و دردناک ميشه ...
اخم ميکني ، ناراحتي ...
ديگران از دستت کفري ميشن ....
زودي به يه جاي ساکتي پناه ميبري ،
و هي فکر ميکني ، هي خودتو سرزنش ميکني
هي به خودت بد و بيراه ميگي ....
نا اميد ميشي ، از زندگي بدت مياد ...
گريه ميکني ، ناله ميکني ،
ناشکري ميکني ؟
-
مشکل از کجا آب ميخوره ؟
فراموشش کردي ....
چه کسي رو ؟؟؟؟
همون بهترين دوستت رو ...
همون که هميشه باهاش درد دل ميکردي ...
همون که مونست بود ،
همون که همدمت بود ...
-
ايرادت چيه ؟
صبور نيستي ....
آرامش نداري ، خودخواهي و ناشکر!
-
چاره چيه ؟
بايد خودت رو اصلاح کني ....
نميتوني ؟؟؟
بارها سعي کردي و نشده؟
دوباره امتحان کن.

هیچ نظری موجود نیست: