۱۳۸۱/۱۰/۱۶

نميدونم سريال " دوران سرکشي " رو مي بينيد يا نه؟
کمال تبريزي سريال جالب توجهي رو کارگرداني کرده ...
که موجب شده خانواده هاي بسياري بعد از تماشاي سريال ،
در عجب و حيرت فرو روند!
سريال مربوط ميشه به زندگي يک دختر نوجوان ،
که به دليل اختلاف پدر و مادرش و جدايي اونها از خونه فرار ميکنه و
در راه فرار با مسائل و مشکلات و دام هايي زيادي روبرو ميشه...
هر چند که در اين فيلم به همه اون دام ها اشاره نشده!
ولي با اين وجود ساخت اين سريال در صدا و سيما که کمتر فيلم درست و حسابي!
پخش ميکنه! ( فيلمي که هدفدار باشه و به واقعيتي اجتماعي بپردازه )
قابل تقدير است...
،
در قسمتي از سريال :
دادگاهي تشکيل شده براي رسيدگي به جرايم اين دختر ،
و در اين بخش ، ميتوان مشکلات فوق العاده زيادي که در دادگاه ها پيش روي
مراجعين هست ، مشاهده کرد! که بسي دردناک است.
،
دوستي مي پرسيد :
،
"فکر ميکني علت آرايش کردن( غليظ! ) بعضي از دخترها چيه؟ "
"فکر ميکني علت اينکه به تعدادشون روز به روز افزوده ميشه چيه؟ "
"فکر ميکني علت اينکه پسرها روز به روز از قيآفه اصلي! شون خارج مي شوند و
ابرهاشون رو ور ميدارند يا ... چيه؟ "
"فکر ميکني علت اينکه روز به روز به تعداد معتادين (چه در دخترها و چه در پسرها ) افزوده ميشه چيه؟
"فکر ميکني علت اينکه (سيگار کشيدن) در پسرها يا حتي دخترها به عنوان " افتخار! " ،
محسوب ميشه چيه؟؟؟؟؟
"فکر ميکني علت اينکه پسرها و دخترها روز به روز از دين بيشتر گريزان! ميشوند چيه؟ "
و هزاران سئوال ديگر ....
،
به دوستم مي گفتم! :
اين مسائلي که مطرح کردي ، ريشه اي و به تدريج به وجود اومدند ،
قضيه برميگرده به يک سري محدوديت هاي بي علت که در ابتدا وجود داشت،
و همچنين به عقده هايي که به خصوص واسه "دخترها" بوجود اومده بود!
از هر دختري که ميپرسيدند " آيا از اينکه دختره خوشحاله يا نه؟ " ،
در جواب ميگفت " نه! من دوست داشتم پسر بودم! چون آزادي بيشتري داشتم و ... "
در نتيجه اين عقده ها روز به روز بيشتر و بيشتر ميشد....
در مورد پسرها هم مسئله ، فرق چنداني نداشت!
عقدهايي از گونه اي ديگر! براي اونها هم بوجود اومده بود!
، در نتيجه به مرور هم دخترها و هم پسرها درصدد براومدند که ،
به لج و لجبازي مشغول بشوند! و هر آنچه که در جامعه ،
به عنوان "خلاف" محسوب ميشه ، تجربه کنند!
برخي دخترها هم که احساس ميکردند آزادي کمتري نسبت به پسرها دارند ،
بخصوص وقتي فيلم هاي خارجي حتي در صداوسيماي خودمون! ،
رو تماشا ميکردند ، احساس ضعف و عقب موندگي بيشتري کردند!
و در نتيجه ، به مقابله با اين ضعف دروني پرداختند و ....
نتيجه اين شد که الان مي بينيم!
،
البته اين رو هم بايد در نظر داشت که برخي از معضلات فعلي ،
به مشکلات خانوادگي اشخاص يا حتي مسئل مالي هم مربوط ميشه!
دختر و پسري که در خانواده خودش از پدر و مادرش محبتي نميبينه....
از بعد عاطفي دچار مشکل ميشه و در نتيجه براي ارضاي خودش ،
رو مياره به سمت " خودنمايي کردن " بيشتر و جلب توجه بيشتر در جامعه....
،
خلاصه قضيه خيلي ريشه اي هست!....
،
از دوستم پرسيدم چيزهايي که گفتم رو قبول داري؟؟؟
،
گفت: برام قابل هضم نيست ، نه اينکه قبول نداشته باشم ولي حرفهاتو درک نميکنم ،
اگر اين جوري باشه ، کم کم تو باتلاق فرو ميريم ..."
،
نميدونم براي شما قابل قبول بود يا نه؟
،
اگر نظري در اين باره داريد خوشحال ميشم بخونمش!

هیچ نظری موجود نیست: