۱۳۸۷/۰۳/۲۰

هیچی تو این دنیا به اندازه سلامتی ارزش نداره ...
شبی که گذشت شاید یکی از بدترین شبهای عمرم بود ...
و یه بار دیگه ارزش سلامتی رو بهم اثبات کرد ...
آدم هیچی نداشته باشه اما سلامتی رو داشته باشه
که اگر همه چی رو داشته باشی اما سلامتی رو نداشته باشی یه قرون ارزش نداره!
....
یه مسافرت رفتم از هر چی مسافرت رفتنه بیزار شدم!
مسئله ی اول اینه که مسافرت ، خوبه که زیادی طولانی نشه!
مثلا اگر سه روز باشه خیلی بهتر از اینه که پنج روز باشه!
مگر اینکه طبیعت بکر و فوق العاده زیبایی در کار باشه و در هر روز سفر یه تنوعی بوجود بیاد ...
وگرنه اینکه هر پنج روز جاهایی بری که فقط از نظر اسم با هم فرق دارن و در ذات شبیه هم هستند
هیچ ارزشی نداره!
مسئله ی بعدی اینه که اصولا سفرهای داخلی دیگه اون قدرا برام لذت بخش نیست ...
مگر اینکه متفاوت با اون چیزی باشه که تا حالا دیدم!
اینه که دیگه عمرا سفر داخلی برو نیستم!
شده صد سال صبر کنم و پولی چمع بشه که باهاش بتونم به ناکجا آباد برم ، صبر می کنم!
...
دنیای مسخره ایه نه ؟
بعد از این همه مدت فشار کاری فوق العاده شدید ،
به خیال خودت میری سفر تا خستگی ات در بیاد! اما خستگی ات که در نمیاد هیچ! ،
خسته تر هم میشی و اون یه ذره انرژی هم که قبل از سفر داشتی به زیر صفر میرسه!
...
..
.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

میگم بیا یک سفر آخرت با ما برو
مشتری میشی!

ناشناس گفت...

قبوله ! برای اسم نویسی چی کار باید بکنیم ؟ فقط به شرط اینکه با سفرای دیگه واقعا متفاوت باشه ها !