۱۳۸۶/۱۱/۰۶

به این فکر می کنم که اگر در همین لحظه ،
عمرم به پایان برسه و از این دنیا برم چی میشه ؟
و چه احساسی خواهم داشت ؟
...
یه عالمه کارای انجام نداده میاد تو ذهنم ...
کلی از افکار و ایده ها و آرزوها و ... قطار میکشن پشت سر هم!
...
یه زمانی بود که میگفتم ترسی از مردن ندارم و اگر بیاد خوشحال هم میشم ...
الان اما فکر میکنم به اینکه خیلی کارها هست که باید انجامشون بدم ...
و حیفه که همین طوری ناقص بمونن!
در عین حال که کنجکاوی اینکه اون دنیا چه خبره و
رمز و راز واقعی این دنیا چیه هم هیچ وقت دست از سرم برنداشته!
...
..
.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

به به! دکوراسیون نو مبارک! کامنت دونی فیلتر نشده هم مبارک. نظرات صادر شده قبلی مون رو فروختید سمساری رفت؟ عمرم به پایان برسه چیه پسرجان! هنوز کلی آرزو داری. قراره هنر پیشه بشی و با اون هنر پیشه معروفه ( کدوم هنر پیشه معروف؟ نظر نوشته قبلی) ازدواج کنی و بری هالیوود و.... . الکی الکی نمیری، بری ببینی اون دنیا هیچ خبری نبوده ها! فعلن که زنده ای، هرچی هست همین جاست.دنیای مرده ها هم به خودشون مربوط می شه! سلامت باشی

ناشناس گفت...

ممنونم از تبریک! سیستم نظرسنجی قبلی مشکلات داشت اینه که مجبور شدم به سیستم جدید رجوع کنم! هنرپیشهه هم یکی بود از بین همین هنرپیشه های موجود!!! یعنی نمیشه دنیای مرده ها به زنده ها مربوط بشه ؟ :)

ناشناس گفت...

مبارکه...
رمز؟ راز؟
وابستگی...

ناشناس گفت...

وابستگی به دانائی دارید پس...