۱۳۸۵/۰۶/۰۲

از دوستی انتظار یاری داری ...
به شدت امیدواری که او یاریت خواهد کرد ...
اما ،
او به سادگی تمام و با وجودی که می تواند ،
این یاری را از تو دریغ می کند ...
ناراحت می شوی ...
غمگین و ناامید و دلسرد ...
که پس معنای دوستی و همدلی چیست ؟
...
زمان اندکی می گذرد ...
همان دوست از تو طلب یاری می کند ...
می مانی چه بگویی و چه کنی ؟ ...
به تلافی بی تفاوتی او ، تو نیز همان روش را پیش بگیری ؟
...
لحظه ای با خود به خلوت می نشینی ...
اگر تو نیز آن گونه کنی فرقی با او نخواهی داشت ...
به یاریش می شتابی ،
بی مزد و بی منت ،
و تنها از سر دوستی و مهر ...
...
و چه زیباست این "مهر" ،
که ارزشش والاتر و فراتر از آن است که به وصف آید ...
...
..
.

هیچ نظری موجود نیست: