۱۳۸۳/۰۳/۰۸

گير کرده ام در وسط ميدان!
هم با " اينان " و هم با " آنان " بايد بحث کنم!
در مورد آنچه "واضح" است و روشن!
در مورد آنچه ، جزو بديهيات است!
...
در مورد اينکه :
" هر کاري را جايي بايد و وقتي " ....
در مورد اينکه :
" نمي توان فکري و عقيده اي را هر چند درست بر ديگران تحميل کرد "
در مورد اينکه :
" ديگران خود مختارند انتخاب کنند ، خوب را يا بد را "
در مورد اينکه :
" به نام آزادي نمي توان ديگران را آزرد و بي شک آزادي فردي ، تا آنجا مجاز است که حقوق ديگران را پايمال نکند "
در مورد اينکه :
" به نام اصول و سنت نمي توان آزادي انتخاب و عقيده و عمل شخصي را ناديده گرفت "
....
و در مورد ديگر بديهياتي که ظاهرا در اين ديار ، هنوز بايد بر سرشان بحث کرد ....
....
جالب آنکه هم "اينان" و هم "آنان" حرف خويش مي زنند و ساز خويش کوک مي کنند ،
بي توجه به همان بديهيات !
و اين چرخه همچنان ادامه مي يابد!
....
..
.

هیچ نظری موجود نیست: