همه چیز خلاف آن چیزی که میخواستم و دوست داشتم پیش میرود ...
گاهی روزنه ای پیدا میشود و امیدوارم میکند ...
اما به چشم بر هم زدنی ناپدید می شود و روز از نو روزی از نو ...
از طرفی احساس میکنم با این همه نعمت پیش رو ،
انسانی ناشکر و قدرناشناسم ...
از طرفی دیگر نمیتوانم نسبت به خواسته هایم بی تفاوت باشم ...
مانده ام با خود چه کنم ؟
خسته ام این روزها ...
بسیار خسته ...
...
.
.
گاهی روزنه ای پیدا میشود و امیدوارم میکند ...
اما به چشم بر هم زدنی ناپدید می شود و روز از نو روزی از نو ...
از طرفی احساس میکنم با این همه نعمت پیش رو ،
انسانی ناشکر و قدرناشناسم ...
از طرفی دیگر نمیتوانم نسبت به خواسته هایم بی تفاوت باشم ...
مانده ام با خود چه کنم ؟
خسته ام این روزها ...
بسیار خسته ...
...
.
.