۱۳۸۶/۰۸/۲۱

حرفهایی در مورد شخصی می شنوی ...
به فکر فرو می روی ...
نشانه هایی که خود دیده ای را کنار این شنیده ها قرار می دهی ...
تشابهات زیادی دارند ... اما ،
با تمام این اوصاف ،
نمی توان حکم صد در صد در مورد درستی این فرضیات صادر کرد ...
...
با این وجود ، "فرض" می کنی که "فرضیه" درست باشد ...
و بعد بیشتر به فکر فرو می روی ...
داستان غریبی است ...
غریب و نه عجیب ...
که تا بوده همین بوده ...
داستان ،
داستان جدیدی نیست ...
داستان ،
داستان روزگاری است سرشار از
طمع ، حرص و شهوت بی انتهای آدمیان ...
...
و بعد با خود می اندیشی که اگر تو بودی چه می کردی ؟
...
..
.

هیچ نظری موجود نیست: