۱۳۸۴/۰۶/۰۶

خيلي جالبه!
يه کار دشواري رو شروع ميکني ،
پيش بيني هم ميکني در فلان تاريخ تموم بشه!
در اون تاريخ نه تنها کار تموم نميشه که تازه با مشکلات جديدي مواجه ميشي
و تازه بايد به حل اونها برسي!
به عبارت ديگه تازه کار شروع ميشه! ...
باز هم پيش بيني ميکني تا يک ماه بعد ديگه کار تموم بشه!
اما باز هم تموم نميشه! ...
و اين چرخه چندين بار تکرار ميشه ...
...
تا اينکه بالاخره کار تموم ميشه!
يه نفس راحت ميکشي :-)
به مسيري که از ابتدا طي کردي نگاه ميکني
و تصورات اوليه ات و واقعيت هاي امروز رو مرور ميکني ...
به نتايج جالبي ميرسي ...
مهمترينش اينکه گذشت زمان و مواجهه با واقعيت ها ،
حقايقي ارزشمند و گرانبها در اختيار آدمي مي گذارند و
فاصله ميان تصورات و واقعيت ها را کم مي کنند ...
...
..
.

۱۳۸۴/۰۵/۲۷

و تنها ،
يک آرزو ...
...
..
.

۱۳۸۴/۰۵/۱۶

چقدر سخته وقتي با نهايت وجودت ،
تلاش ميکني ،
به زحمت ميوفتي ،
سختي ميکشي ،
....
رنجهايي که الزامي به تحملشون نيست ...
اما تو خودت رو ملزم به تحملشون ميکني ...
...
و در نهايت :
نتيجه اون همه تلاش ، رضايت بخش نيست!
...
يا ديگران بي انصاف هستند ،
يا تو بيش از حد متحمل رنجي بيهوده شدي ...
...
..
.
صدها بار حيف آن همه تلاش ...