۱۳۸۴/۰۲/۰۷

شاید سخت ترین کار ،
شناختن آدمها باشه ...
...
چیزی که بارها بهم اثبات شده و باز فراموش کردم
قضاوت کردن راجع به دیگران از روی قیافه ظاهری شون هست ...
بدون تردید چنین قضاوتی ، هیچ ارزش و اعتباری نداره ....
...
اما مشکل اینجاست که حتی بعضی از آدمها رو ،
از روی گفتار و رفتارشون هم نمیشه کاملا شناخت!
به خصوص آدمهایی که ظاهر و باطن رفتارشون با هم در جدالند!
...
آدمهایی این چنین مبهم ،
که نه میتوان به مهرشان پاسخی مثبت گفت ،
و نه میتوان مهرشان را بی پاسخ گذاشت ...
نه میتوان آنچه دیگران ، درباره شان میگویند پذیرفت ،
نه میتوان آنچه خود درباره دیگران میگویند ، باور کرد!
...
...
...
ای کاش شناختن آدمها ساده تر از این بود ...

۱۳۸۴/۰۲/۰۳

آدم وقتی مریض میشه ،
تازه پی میبره به ارزش واقعی سلامتی .
...
این روزها بی حال تر از همیشه هستم ،
در عین حال پرکارتر از همیشه .
...
بی حالی و پرکاری ،
خوشی و ناخوشی ،
خوبی و بدی ،
تلخی و شیرینی ...
...
گویی این دنیا بر تناقضات استوار است!

۱۳۸۴/۰۱/۲۹

مي توان دوباره روشنايي ها را جستجو کرد ....
از تاريک شدن روشنايي که تصور بر تابش هميشگي اش داشته اي ،
نبايد هراسيد ....
روشنايي ها بسيارند و تاريکي ها هم .
آنچه مهم است اما ،
حرکت به سوي روشنايي و نهراسيدن از تاريکي هاست ....

۱۳۸۴/۰۱/۲۲

عجیب است این کم صبری ...
عجیب است این حس خاتمه پذیر ...
عجیب است این همه تعجیل ...
عجیب است و عجیب تر ،
همین کلمات عجیبی که بر زبانم جاریست ......

۱۳۸۴/۰۱/۱۲

زندگي با وجود تمام تلخي ها ،
زشتي ها ، رنج ها و ناراحتي ها
باز هم زيباست ...
...
زيبايي آميخته با شگفتي و تعجب و هيجان و درد ....